طاها

طاها جان تا این لحظه 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن دارد

واکسن دوماهگی

واکسن زدن یعنی تزریق ویروس ضعیف یک بیماری به بدن ...
واکسن دارای میکروب مریضیه که البته اونو ضعیف و بی آزار درست کردن؛ وقتیکه واکسن وارد بدن آدما میشه، توی بدن "پادزهر" درست می کنه که با ویروس مریضی دعوا میکنه و اونو شکست میده و خنثی میکنه .

عوارض زیادی تاحالا واسه واکسن‌ ها گزارش شده که ...

 

... از همه بیشتر اونا عوارض جای تزریق بصورت تورم و حساسیت و درد موضعیه که گاهی با درجه های ناچیزی از تب هم همراه می‌شه. این عوارض ها معمولا طی 24 ساعت اولیه بعدِ تزریق ظاهر میشه و معمولاً تو نی نی ها بیشتر خودشو نشون میده و اندازه تب نی نی هم بالاست. تو دنباله زدن واکسن سه گانه به ندرت ممکنه نی نی دچار آنسفالیت بشه. این عارضه معمولاً چن روز بعدِ زدن این واکسن به شکل بی قراری، تشنج اختلال رفتاری و تغییر سطح هوشیاری خودشو نشون میده؛ هر وقت بعدِ زذن واکسن سه گانه،نی نی تب بالا، تشنج، و گریه‌های شدید و طولانی بیش از سه ساعت داشته باشه، تو نوبت‌های بعدی از واکسن دوگانه استفاده می‌شه.

یه دونه دیگه از عوارض خیلی نادری که بخصوص با گونۀ شماره 3 ویروس قطرۀ فلج اطفال ممکنه پیش بیاد بوجود اومدن شکل فلجی بیماریه که شیوع این عارضه توی بالغین یه خورده زیادتر از کودکاست؛واسه همینه که تجویز همگانی قطره ضد فلج اطفال واسه سن های بالای 18 سال توصیه نمی‌شه ...

 

*** حالا از توضیحات بگذریم اینو بگم که امروز من دو ماهه شدم و رفتم که واکسنای دوماهگیم رو بخورم ... بابا جوون که دل نداشت گریمو ببینه نیومد بالا ولی مامان جوون و مادر جوون اومدن ... دو تا واکسن به بغل دو تا پام زدن ولی من فقط یه کوچولو آخ گفتم و اصلا گریه نکردم ... خانوم دکترا خیلی از این کارم خوششون اومد ... وقتی بابا فهمید یه ماچ گُنده منو زد و من تا خونه خوابیدم ... ولی شب تازه درد واکسنم شروع شد و یه خورده تب کردم ... دیگه خواب واسه مامان جوون و بابا جوون نذاشتم ... بابا جوون بهم می گفت که اشکالی نداره گریه کن ولی ممنونم که آبرومو جلو خانوم دکترا نبردی ... الحق که پسری اونم پسر من ... مامان جوون همون لحظه که اومد خونه به توصیه خانوم دکتر یخ گذاشت جای آمپولم تا ورم نکنه و نکرد ...

اینم عکسی که مامان جوون ازم گرفته وقتی واکسن زدم البته بعد اینکه دردم یه خورده خوب شد و مامان جوون یه عالمه نازیم داد و از من پذیرایی کرد ...

طاها


تاریخ : 17 دی 1392 - 00:39 | توسط : مامان طاها جون | بازدید : 2783 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام